سلام
من همين الان اومدم و خوب بعد چند روز دوري از اين صفحه ي جادويي اولين كاري كه كردم ، اومدم يه سري بزنم و برم.
اما ديدم اپ شديد گفتم حيفه همين طوري برم بيرون .
من هم هم عقيده ي شمام كه يادمون باشه كه ما در راه عشق و محبت و دوستي هميشه پيش قدم بوديم .
باورتون مي شه با اينكه دوسه روز بيشتر جنوب نبوديم اما احساس مي كنم كه قسمتي از دلم را اونجا جا گذاشتم و اومدم .
انگاري كه خاكش دامن گير است و آدم را مي كشه طرف خودش .
وقتي مي خواي تركش كني دقيقا همون حسي را داري كه وقتي مي خواي مشهد را وداع كني.
خدا قسمت كنه بريد ،تا متوجه ي منظورم بشيد . توي همه ي سفرهايي كه رفته ام ، جنوب آخرش يه چيز ديگه اس. درسته سرسبزي شمال را نداره اما حسي كه به آدم مي ده هيچ جاي ديگه نمي تونه اين حس را بهت بده .
انگار خيلي حرف زدم . اما خوب سر دلم مونده بود .
باورتون نمي شه وقتي ازش دور مي شدم كلي گريه كردم .
فعلا خدا نگهدار . بعدا سر فرصت ميام .