• وبلاگ : اگر به خانه ام آمدي . . .
  • يادداشت : فاصله
  • نظرات : 3 خصوصي ، 57 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    هيچ چيز برايم نمانده است ... نه جاي پايي در برف ...

    نه سايه آفتاب نيمروز ..نه ساتر اميد ..

    . نه پرسه هاي دلي که خرده هاي خواب را از روي خاک نم زده بر مي چيد.

    و امشب نمي دانم چرا ؟

    از هر شبي خالي ترم ...؟

    ولي ميدانم لحظه هايي هست ..

    همچون زنده شدن بذري در خاک ..

    . زندگي از چنين لحظه هايي مي رويد.

    و من دوباره خواهم رويد ...

    سبز خواهم شد ...

    و در گلدان نگاهت گلهاي نرگسي خواهم روياند ...!

    و تو با اشک چشمانت که گويي باراني است از شوق

    سيرابم خواهي کرد ...!

    من به اين اميد هميشه زنده ام ...!

    و بازهم به انتظار چهار فصلي که بيايند و بگذرند و تو بيايي ...!

    اين بار را ديگر به کوچ نيانديش .....

    به خاک قسم اگر باز بروي ...

    اين بار خواهم مرد ...!

    من به اميد هميشه ماندنت زنده ام . ~......

    (((ممنون از نويسنده شعر)))

    خوب گل من.

    تا ديداري ان نگاه مهربانت را به ان مهربان خدا ميسپارم.

    باشد که شاداماني و ارامشت را از او بخواهي؟

    دشت نگاهت ابي ابي. و امتداش تا ارامش خيال و تندرستي

    اينشالله

    كمترين همه صمد

    يا حق

    درود